قسمت ۴۳۱ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

سیب ممنوعه (به ترکی استانبولی: Yasak Elma) یک مجموعه درام. عاشقانه و کمدی ترکیه‌ای می‌باشد که نخستین قسمت از این مجموعه در ۱۹ مارس ۲۰۱۸ از شبکه FOX TV پخش گردید

قسمت 431 سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس

سیب ممنوعه (به ترکی استانبولی: Yasak Elma) یک مجموعه درام. عاشقانه و کمدی ترکیه‌ای می‌باشد که نخستین قسمت از این مجموعه در ۱۹ مارس ۲۰۱۸ از شبکه FOX TV پخش گردید. هم اکنون سریال سیب ممنوعه هر دوشنبه از شبکه FOX TV پخش می‌شود. ژانر این سریال کمدی، عاشقانه و درام است که با نویسندگی Melis Civelek, Zeynep Soyata به مرحله تولید رسیده. بازیگران: شوال سام, ادا اجه, اردال اوزیاغجیلار, برک اوکتای, باریش کیلیچ, شفق، NeslihanYeşilyurt و…

قسمت 431 سیب ممنوعه

انگین به خانه ییلدیز میره و از صمیمیت و سادگی ییلدیز خیلی خوشش میاد ییلدیز وقتی از سر میز بلند میشه تا بره غذا را بیاورد اسما هم به بهانه کمک به دنبالش میرود. او به ییلدیز از انگین تعریف میکنه و میگه او هم مثل ماست، صاف و ساده‌ست سپس از نگاه ویژه و خاصش به ییلدیز میگه و ادامه میده که فکر نکنم اندر را بخواد چشمش تورو گرفته! ییلدیز کلافه میشه و میگه مامان بس کن اینارو دیگه نمیخوام بشنوم.

قبل از اومدن سادایی جانر و امیر با داملا صحبت می‌کنند و بهش میگن که قصدشون ازدواج صوریه و میخوان پیش سادایی ببینن چیکار میکنه قابل باور هست بازیشون یا نه داملا میگه خیالتون راحت تا الان چندبار ازدواج صوری انجام دادم این موضوع خیلی رایجه اکثرا دارن برای هدیه های ازدواج این کارو میکنند. وقتی سادایی میاد داملا با امیر صمیمی میشه و جوری رفتار میکنه که سادایی باورش میشه که آنها با هم دیگه در ارتباط اند و قصدشون هم جدیه.

کمی بعد داملا شروع میکنه به گیر دادن به امیر که به دخترهای دیگه نگاه میکنه، از سر و صدای آنها پسرها در میز کناریشون کلافه میشن و با داملا جر و بحث میکنند سپس بلند میشن و به طرف آنها میرن و با سادایی، امیر و جانر دعوا می کنند. فردای آن روز اندر و ییلدیز تو تراس نشستن و در حال صحبت کردنن آیسل دسته گلی میاره از طرف انگین، اندر میگه من اینو بهش یاد دادم حرف گوش کن هم هست و میخنده سپس بهش میگه تو همین الان زنگ بزن بهش و تشکر کن و دعوتش کن برای صرف قهوه اونجا از من تعریف کن تا انگین را تحت تاثیر بگذاریم ییلدیز قبول می کنه.

سپس ییلدیز از دوعان به اندر میگه که نسبت به برگشتن باهاش مردده و نمیدونه باید چیکار کنه. جانر و کومرو در مغازه با هم در حال صحبت کردن هستند که یه مشتری میاد و به خاطر قیمت بالای کیف غر میزنه سپس به آنها تیکه میندازه که مثل معشوقه ها ایستادن و اصلاً به مشتری توجه نمیکنن و از اونجا میره. کومرو حرص میخوره و میگه چرا فکر می کنند وقتی دو نفر کنار هم ایستادن حتماً با هم در ارتباطند؟ اصلاً مشخصه که ما هیچ ارتباطی با هم نداریم و به هم نمیایم!

قسمت 431 سیب ممنوعه

قسمت 431 سیب ممنوعه

جانر تایید میکنه اما ناراحت شده ولی به روی خودش نمیاره. دوعان از ییلدیز میخواد تا دخترش را بیاورد که ببینتش وقتی ییلدیز به اونجا میره با طعنه سراغ هلال را می گیره و از اینکه آنها هنوز با همدیگه هستند حرص میخوره دوعان بهش میگه هر وقت تصمیمتو گرفتی منم درباره هلال تصمیم میگیرم و برای آخر هفته قرار می گذارند تا با هم صحبت کنن. ییلدیز با انگین به کافه رفته موقع حرف زدن دستش به قهوه میخوره و روی لباس انگین میریزه او هل میکنه و با دستپاچگی میخواد با دستمال قهوه را پاک کنه.

همان موقع کومرو که با دوستانش در آن کافه قرار داره آنها را میبیند و وقتی انگین دستش را می گیرد تا مانع تمیز کردن بشه کومرو ازشون عکس میگیره سپس پیششون میره و با طعنه سلام میده و میپرسه اونجا چیکار میکنن انگین میگه دیشب خونه ییلدیز شام دعوت بودم الان اومدیم یه قهوه بخوریم کومرو بیشتر جا میخوره و از اونجا میره. ییلدیز به اندر زنگ میزنه و میگه با انگین درباره تو حرف زدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و حتی بهم گفت که میخواد درباره موضوع مهمی باهات حرف بزنه سپس میگه موضوع مهم درباره ازدواجه و چیز دیگه ای نمیتونه باشه اندر خوشحال میشه.

کومرو به هاندان زنگ میزنه تا برای حرف زدن پیشش بره هلال وقتی در خانه متوجه آنها میشه تو راهرو می ایستد تا حرف های آنها را بشنوه. کومرو به هاندان میگه ییلدیز به دنبال انگینه این زن هر کسی که پولدار باشه سمتش میره هاندان باور نمیکنه که کومرو بهش عکسی نشون میده و میگه اینو خودم امروز گرفتم تو کافه دیدمشون هلال سریع از خونه بیرون میزنه او به مته میگه قصد داره رابطه اندر و ییلدیز را به هم بزنه تا اینجوری ییلدیز از دوعان دور بشه.

سپس پیش اندر میره و میگه امروز ایلدیز با انگین قرار داشته و با هم خیلی گرم و صمیمی بودن اندر میخنده و میگه خودم خبر دارم و به گفته خودم رفته دیدنش هلال میگه آنها به دور از چشم تو هم همو میبینن اندر باور نمیکنه و میگه هر وقت مدرک داشتی اونموقع درباره اش با هم صحبت میکنیم…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان تمام قسمت های فصل 6 سریال ترکی سیب ممنوعه

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان