خلاصه داستان قسمت ۱۲۳ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 123 سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۲۳ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز تو عمارت است که آنیل پیشش میاد و میگه هیچ اثر انگشتی جز کسانی که داخل عمارت پیدا شدن نیست! ایلگاز میگه فکر هوشمندانه و خیلی خوبیه نه؟ آنیل میگه تنها راهیه که به راحتی بشه از این منجلاب بیرون بره. پارس و ارن از راه میرسن و میپرسن که چیزی پیدا شده یا نه! ایلگاز میگه نه هیچی نیست. چینار سر قرار با دوستاش میره و میگه فهمیدین چیشده؟ اون قاتل روانی کیه؟ همون پسری که من به عنوان رفیق آوردم پیش شماها، بوراک!

همگی شوکه میشن و میگن چی! توچه میگه من که بهتون گفته بودم حس خوبی ندارم بهش دیدین راست گفتم یه ریگی به کفشش بوده! چینار میگه همش تقصیر منه من فکر میکردم که خبرنگاره و من بهش گفتم که مهمت جان از تو چاه در اومده انگار زنده هم هست خودم فرستادمش تو دل ماجرا دوباره! توچه ازش میخواد یخورده حساب شده تر عمل کنه و به حس بقیه هم اعتماد کنه. توچه به پارلا میگه پاشو بریم دیرمون نشه، وقتی تنها میشن پارلا به توچه میگه چرا بهم تیکه انداخت؟ توچه میگه واسه اینکه دلش پیشت گیره!

پارلا خوشحال میشه‌ عثمان در حال خوردن صبحانه با جیلین است و جیلین میپرسه تو واقعا رفتی اون مرده را دیدی؟ عثمان تایید میکنه و میگه او یه دروغگوعه که آیلینو تو مخمصه میندازه شجره نامه اش را رو کن آیلینو نجات بده! جیلین قبول میکنه و میگه در ضمن اینو فقط میزارم پای هشدار از طریق شوهر سابقش! عثمان میگه هرجور دوست داری فکر کن من الکی شک نمیکنم و از اونجا میره. پارس و ایلگاز دوباره به عمارت رفتن و اونجا پارس میبینه اسم نوا روی دیوار حک شده و دوباره بهم میریزه و گریه میکنه ایلگاز آرومش میکنه.

جیلین به تولگا زنگ میزنه و میگه ایلگاز فهمیده وکیل تحت حمایتی سپس اسم چتین را بهش میده و ازش میخواد بره درباره اش تحقیق کنه. آنیل در محل حادثه به ایلگاز و ارن میگه مشخص شده اون فردی که تو عمارت کشته شده با چاقو مرده ولی اثر انگشت همه ی افرادی که تو عمارت بودن روش هست ایلگاز دستور میده تا دوباره از افراد بازجویی کنن و بوراک را هم برای بازجویی بیارن تا ببینیم چرا اثر انگشتش روی چاقو هست. پارس پیش مهمت میره و عکس های نوارو از بچگی بهش نشون میده و ازش میپرسه چیزی یادش میاد یا نه؟!

قسمت ۱۲۳ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۲۳ سریال ترکی قضاوت

مهمت با دیدن عکس ها میگه ولی موهاش قهوه ای بود! پارس میگه قبل از اینکه بیاد اونجا موهاشو رنگ کرد بود، مهمت میگه همش مراقبم بود همش بهم میگفت چیزی نیست همه چیز زود تموم میشه میریم بیرون همینجوری تو عکس بهم لبخند میزد. یه مرد عصبیم بود همش سرم داد میزد از دستم عصبی بود نمیدونم چرا نوا یه پاقو تو دستش بود ازم محافظت میکرد منم چشمامو بسته بودم که دیدم یهو اون مرد افتاد رو زمین پر از خون شد همه جا.

پارس ازش میپرسه چیز دیگه ای یادش نمیاد؟ قیافه اون مرده؟ مهمت میگه نه. پارس بعد از چند دقیقه از اونجا بیرون میاد و حسابی بهم ریخته جوری که رو پاهاش نمیتونه وایسه سپس تو حیاط میشینه و با دیدن عکس های نوا گریه میکنه. جیلین پیش آیلین رفته و بهش میگه که من درباره چتین تحقیق کردم اصلا پزشکی به این اسم وجود نداره! و ازش میخواد تا عکس اون دکتر ۸۰ ساله را نگاه کنه اما آیلین نگاه نمیکنه و میگه اون عثمان اومده تورو هم پر کرده!

جیلین میگه آره وقتی اومد گفت من تحقیق کردم که ببینم راسته یا نه که فهمیدم دروغگوعه این آدم و هرچی باشه پشتش یه دروغ بزرگه که واسه تو بد میشه چون با یه نقشه قبلی اومده جلو! آیلین ترسیده ولی دوست نداره باور کنه و با کلافگی از اونجا میره. ایلگاز دنبال جیلین میاد و باهم به طرف دادستانی میرن. ایگاز تو راه میپرسه چیزی شده؟ جیلین میگه آره ولی نگران نباش واسه من نیست واسه آیلینه نمیتونم بگم بهش قول دادم که چیزی نگم. آنها به دادستانی میرسن که ایلگاز تولگارو هم صدا میزنه و ازش تشکر میکنه و میره جیلین جا میخوره و میگه چیشد؟

چرا عصبی نشدی؟ ایلگاز میگه من تولگارو خیلی وقته میشناسم مثل برادر کوچیکترمه پرونده پدرش دستم بود از اون موقع میشناسمش منم میخواستم که یکی حواسش بهت باشه چون میدونستم که دست بردار نیستی و از پرونده مهمت کنار نمیری از شانسم تولگا تو اون پرونده ای که تو کار میکردی بود منم ازش خواستم تا هرچی شد بهم بگه و اینجوری مستقیم اطلاعات پرونده را بهت نمیدادم. جیلین شوکه شده و میگه واقعا تو هم عجیبیا! اینجوری قانونو هم دور زدی! سپس به طرف اتاق ایلگاز میرن. یکتا با دیدن اونا میگه بالاخره اومدین!

ایلگاز بهش اعتنایی نمیکنه و میگه بازجوییو از جیلین شروع میکنیم یکتا میگه ولی ما اول از همه اومده بودیم! ایلگاز میگه دوست دارم از جیلین شروع کنم به شما ربطی داره؟ اعتراضی داری؟ سپس وارد اتاق میشه. پارس پیش آنیل تو آزمایشگاه میره و میگه مگه نمونه های لازمو نگرفتی؟ بدین نوارو میخوام خاکش کنم! سپس بهش میگه که دو روز بهت فرصت میدم هرکاری میخوای بکنی بکن میام میبرمش کاری نکن که روحش در عذاب باشه!

جیلین و مهمت و اون مرد تک به تک احظاراتشونو میدن و میرن. دریا با جیلین تو اتاقش حرف میزنه و میگه همه ی ماها به مشاوره درمانی احتیاج داریم من خودم وقتی شوهرم مرد دو یال رفتم پیش تراپیست پارس داره بدتره میشه ولی به روی خودش نمیاره! ایلگاز از اونجا میره و به ارن میگه یکتارو بیار داخل ولسه بازجویی آماده بشه تا من بیام….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان